درباره کتاب والکری ها
تاکنون نام والکریها به گوشتان خورده است؟ اگر با افسانههای نوردیک آشنا باشید این زنان زیبا و جنگجو را هم میشناسید. طبق افسانههای اسکاندیناوی این زنان جنگجویان نادیدنیای هستند که در خدمت اودین، والاترین خدای نوردیک قرار دارند و برای او مبارزه میکنند. پائولو کوئلیو در کتاب والکریها از دیدارش با این زنان میگوید.
کتاب as valkiries اولینبار در سال ۱۹۹۲ منتشر شد. داستان کتاب از زبان سومشخص نوشته شده است و داستان سفر ۴۰ روزهی پائولو و کوئلیو در صحرای موهاوی است. داستان با ملاقات پائولو کوئلیو با استادش که جی نامیده میشود شروع شده است در این ملاقات پائولو نسخه اصلی کتابش را به استاد میدهد و ملاقات دیگری شکل میگیرد. ملاقاتی که در آن شعری را به پائولو نشان میدهد «و هرکس چیزی را میکشد که عاشقش است» و این همان جملهای است که نویسنده را تحتتأثیر قرار میدهد و عامل شکلگیری داستان است. این کتاب پر از جزئیات زیادی دربارهی روابط شخصی کوئلیو ازدواجش است و از نقاط ضعف نویسنده هم میگوید. این کتاب از نبرد یک مرد با شک و ترس به خود سخن میگوید و سؤالات جالبی را مطرح میکند. چرا ما چیزهایی که دوست داریم نابود میکنیم و چگونه میتوانیم یاد بگیریم که گذشته را رها کنیم و آینده ایمان داشته باشیم؟
پائولو کوئلیو صاحب قصههای بهیادماندنی
کوئلیو نویسندهی داستانهایی همچون کیمیاگر است که بیشترین تعداد خواننده را در سراسر جهان دارد. او متولد سال ۱۹۴۷ است و در روزگاری میزیست که نزد خانوادهها ادبیات و عرفان جایگاهی نداشت. همین شد که او با خانواده به مشکل خورد و کارش به بیمارستان روانی کشید. او حتی به خواست پدر و مادرش به مدرسهی حقوق هم رفت؛ اما آنجا دوام نیاورد و زندگی مانند یک هیپی را شروع کرد. در این دوران کوئلیو کشورهای زیادی را دید و جهانبینی تازهای پیدا کرد. گفته شده است او حتی برای سالها مواد مخدر مصرف میکرد. از این نویسنده کتابهای بسیار مشهوری باقیمانده است که در ادامه اشاره میکنیم:
کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
شیطان و دوشیزه پریم