معرفی کتاب مائو؛ داستان ناشناخته
کتاب مائو؛ داستان ناشناخته نوشتۀ جانگ چنگ و جان هالیدی و ترجمۀ بیژن اشتری است. نشر ثالث این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این اثر، حکایت زندگی شخصی و حرفهای یکی از قدرتمندترین حاکمانِ قرن بیستم میلادی «مائو تسه تونگ» است. نویسندگان این کتاب، برای نوشتن این اثر، بیش از ده سال وقت صرف کردهاند و بنا به تأیید بیشترِ کارشناسان نیز، نتیجۀ کار آنها، ارزش این انتظار دهساله را داشته است.
درباره کتاب مائو؛ داستان ناشناخته
کتاب مائو؛ داستان ناشناخته، روایتی دقیق، تازه، موثق و متفاوت دربارۀ زندگی شخصی و حرفهای «مائو تسه تونگ» است. مائو، بهعنوان حاکمی قدرقدرت، ۲۷ سال بر پرجمعیتترین کشور جهان، چین، حکم راند. کتاب حاضر، زندگی مائو را از بدو تولد تا آخرین لحظات زندگیاش روایت میکند.
جانگ چنگ و جان هالیدی در این کتاب، با زبانی ساده و روشن، خواننده را با جوانبِ مختلفِ زندگی مائو و اطرافیان سرشناس او آشنا میکنند. این کتاب، همچون یک فیلم سینمایی ارزشمند، مخاطب را لحظهبهلحظه بهدنبال قصۀ خود میکشاند.
شخصیت مائو در این کتاب، در هر دوره از زندگی ۸۳ سالهاش، به استادی و مهارت هر چه تمام معرفی و تبیین شده است. اطرافیان و همکاران مائو، از «چوئن لای» و «لیو شائو چی» گرفته تا «مادام مائو» و فرزندان وی نیز حضوری پررنگ و ملموس دارند. نویسندگان کتاب برای ساخت و پرداخت این شخصیتها، به اسناد و واقعیتهای تاریخی متکی بودهاند.
کتاب مائو؛ داستان ناشناخته، ماخذ و مراجع بسیار زیادی دارد. نویسندگان، افزونبر استفاده از کتابهای چینی و غیر چینی، اسناد داخلی و خارجی، شخصاً صدها مصاحبه با بازیگران و شاهدان وقایع تاریخ معاصر چین نیز انجام دادهاند.
خواندن کتاب مائو؛ داستان ناشناخته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران تاریخ پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مائو؛ داستان ناشناخته
«مائو برای هشت ماه در خانه پدریاش در شائوشان زندگی کرد. او و دو برادرش این خانه و مقدار قابل توجهی زمین کشاورزی را به ارث برده بودند و املاک آنها تحت مراقبت و رسیدگی اقوامشان قرار داشت. مائو قبلا دو برادر کوچکتر خود را عضو حزب کمونیست کرده بود. این دو برادر مدتی را در چانگشا برای حزب کار کرده بودند. حالا آنها همراه برادر بزرگ خود به شائوشان بازگشته بودند. کمونیستهای هونان در شهر چانگشا، که در ۵۰ کیلومتری شائوشان قرار داشت، مشغولِ سازماندهی تظاهرات و اعتصابها بودند، اما مائو درگیر این فعالیتها نشد. او در خانه ماند، و بیشتر اوقات خود را صرف ورق بازی کرد.
اما مائو مترصد یافتن فرصت و بختی بود تا بتواند دوباره به ردههای بالای عالم سیاست بازگردد. سون یات ـ سن، رهبر «حزب ملیگرا» در مارس ۱۹۲۵ درگذشت. وانگ جینگ ـ وی، جانشین سون یات ـ سن، فردی بود که مائو را میشناخت و نظر بسیار مساعدی نسبت به او داشت. وانگ در سال ۱۹۲۴ در شانگهای با مائو کار کرده بود و هر دوی آنها همکاری بسیار خوبی با هم داشتند.
وانگ متولد سال ۱۸۸۳ و ده سال بزرگتر از مائو بود. او ناطقی زبردست و رهبری کاریزماتیک بود و چهرهای همچون ستارگان سینما داشت. او نقش مهمی را در فعالیتهای جمهوری خواهانه علیه سلسله مانچو ایفا کرده بود. وانگ در اکتبر ۱۹۱۱ که انقلاب جمهوری خواهانه در چین به اوج رسید، مشغول گذراندنِ دوره محکومیت حبس ابد در زندان بود. او قبلا چندین بار تلاش کرده بود که درباریان رده بالای سلسله مانچو را، و از جمله شخص نایب السلطنه را، ترور کند. وانگ در اواخر سال ۱۹۱۱ در پی فروپاشی نظام امپراتوری در چین از زندان آزاد و یکی از رهبران حزب ملیگرا (کومین تانگ) شد. وانگ در روزهای پایانی عمر سون یات ـ سن، بنا به خواست و اراده وی، در کنارش بود. همین امر صلاحیت وانگ را برای رهبری حزب مسجل ساخته بود. اما از همه مهمتر، حمایت تمام عیار بورودین، مشاور روسی بلند مرتبه، از وانگ بود. مسکو حالا با حدود ۱۰۰۰ مأموری که در پایگاه حزب ملیگرا در کانتون داشت، همه کاره این شهر جنوبی چین بود. فضا و حس و حال حاکم بر شهر مشابه شهرهای اتحاد شوروی بود. پرچمها و شعارهای کمونیستی در همه جای شهر به چشم میخورد. مأموران روسی سوار بر اتومبیل از این سو به آن سو میرفتند و این در حالی بود که محافظان چینی آنها بر رکاب اتومبیلها دیده میشدند. کشتیهای روسی سطحِ «پرل ریور» را پوشانده بود. کمیسرهای روسی در اتاقهای دربسته و در پشت میزهای پوشیده شده با پارچه قرمز، و در زیر تابلوی بزرگی از لنین که روی دیوار نصب بود، افراد «مسئلهساز» و «مورددار» را بازجویی و محاکمه میکردند.»