معرفی کتاب سمفونی مردگان
کتاب سمفونی مردگان نوشتهی عباس معروفی یکی از مهمترین رمانهای ادبیات معاصر ایران است. این اثر که همواره ستایش شده است و جوایز بسیاری را از آن خود کرده است، داستان زندگی خانوادهای را روایت میکند که در میانشان غوغایی به پا میشود و آتش اختلافات فکری بینشان شعله میکشد.
این کتاب به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، آلمانی، عربی و ایتالیایی ترجمه شده است. در سال ۲۰۰۱ توانست جایزه بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ را از آن خود کند و در سال ۲۰۰۲ جایزه بنیاد ادبی اشتفان تسوایک را از آن خود کرد.
درباره کتاب سمفونی مردگان
«قبل از هرچیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است». این جمله در نشریهی دیولت سوئیس منتشر شده است و به زیبایی هرچه تمامتر سمفونی مردگان را توصیف کرده است. کتابی که هرچند روایتی از درد، اندوه، سختی و بدبختی است، اما زیبا و در نوع خود یک شاهکار است. سمفونی مردگان داستان خانوادهای است که در آذربایجان زندگی میکنند. در دالان آجیلفروشها در بازار حجرهای دارند و وضع مالی خانواده خوب است. ما شاهد بخشی از زندگی آنها هستیم. بخشی که در سالهای پایانی سلطنت رضاشاه رخ میدهد و گذار از سنت به سوی مدرنیته را نشان میدهد.
در داستان با خانواده اورخانی آشنا میشویم که در اردبیل زندگی میکنند. پدر خانواده جابر اورخانی نام دارد. او چهار فرزند دارد. یوسف، فرزندی که در زمان حلمه روسها و به تقلید از آنان با چتری از بلندی به پایین میپرد و فلج میشود. او در تمام طول کتاب مانند تکه گوشتی در بستر افتاده است، توانایی کاری را ندارد و فقط میتواند تماشا کند و رنج ببرد. اورهان که فرزند موردعلاقه و عزیزدردانه پدر است؛ چرا که راه پدر را در پیش گرفته است و تفکرات او را دنبال میکند. او امید پدرش برای آینده مغازه است.
دو فرزند دیگر دوقلوهایی به نامهای آیدا و آیدین هستند. آیدا که دختری احساساتی و معصوم است، دوست دارد خواستگاری در خانهشان را بزند و او را خوشبخت کند. آیدین نیز پسری پر شروشور است که به دنبال پیشرفت است. دوست دارد کتاب بخواند، شعر بگوید و راه پدر را ادامه ندهد. او را شاید بتوان نمادی از جوانان و نسل روشنفکری دانست که در میان عقاید و باورهای قدیمی و سنتهای گذشته گیر افتادهاند. اگر در این خانواده اورهان فرزند عزیزکرده پدر است، در عوض آیدین فرزند عزیز مادر است و مادرش او را بیش از بقیه دوست دارد.
در کتاب سمفونی مردگان با داستان خانواده اورخانی همراه میشویم و سختیها و بدبختیهایی را مرور میکنیم که در زندگی برایشان رخ میدهد. پدر که از شعر گفتن و کتاب خواندن فرزندش بسیار میترسد و نماد و فتنههای شیطان را در کتابهای پسرش میبیند، فشار را بر روی او بیشتر میکند؛ کتابهایش را میسوزاند و به دنبالش، آیدین از خانه میرود. از سوی دیگر، اورهان که محبت پدر را دارد، در دل به آیدین و عشقی که از مادر دریافت میکند، حسادت میورزد. آیدا که بر خلاف خواست پدر با مردی ثروتمند ازدواج میکند، در زندگیاش گرفتار مشکلات زیادی میشود و روی خوشی را نمیبیند….
در این کتاب هرکسی را میتوان نمادی از جامعه دانست. اورهان نمادی از نسل جدیدی که هنوز قدیمی میاندیشند. آیدا نمادی از احساساتی که همیشه سرکوب شدهاند و آیدین نمادی از نسل روشنفکران. عباس معروفی در این کتاب به موضوعات بسیاری پرداخته است: برادرکشی و حسادت که از همان ابتدای داستان و شروع متن با آوردن بخشی از داستان هابیل و قابیل از کتاب قرآن مشخص است. تاثیر مذهب، تفکرات سنتی و گذار از سوی سنت به مدرنیته، عشق، فروپاشی خانواده و… از جمله مسائل و موضوعاتی است که در این کتاب آمده و ذهن مخاطبان را به خود درگیر میکند.