از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن

معرفی کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن
کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن نوشتهٔ استیون سی هیز و ترجمهٔ مهدی اسکندری و علی صاحبی است. این کتاب به شما کمک می‌کند قدم‌به‌قدم با ذهن‌آگاهی و پذیرش بتوانید بر افسردگی غلبه کنید، دردِ هیجانی را تغییر دهید، از افکار منفی و خودقضاوتگری رهایی پیدا کنید و به موضوع‌های مهم زندگی و زیستن براساس ارزش‌ها تعهد داشته باشید.

درباره کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن
بشر رنج می‌برد و این فقط به‌معنای دردکشیدن نیست. رنج چیزی بیش از درد است. انسان با اَشکال گوناگونی از دردهای روانی درگیر می‌شود، افکار و هیجانات سخت و دشوار، خاطرات ناخوشایند، احساسات و امیال ناخواسته. انسان‌ها به این مسائل می‌اندیشند، در مورد آنها نگران و آزرده‌خاطر می‌شوند،آنها را پیش‌بینی می‌کنند و گاهی نیز از آنها می‌ترسند. اما با وجود دشوارترین رخدادهای شخصی، شجاعت فراوان، محبت عمیق و توانایی قابل توجهی برای پیشرفت، از خود بروز می‌دهد.

آنها با آنکه می‌دانند ممکن است در روابط انسانی آسیب ببینند، همچنان با هم دوستی می‌کنند و به یکدیگر عشق می‌ورزند. با اینکه می‌دانند روزی خواهند مُرد، همواره به آینده امید می‌بندند. ممکن است در مسیر حرکت خود به پوچی برسند، اما به آرمان‌هایی معتقدند. انسان‌ها گاهی اوقات کاملاً زنده، حاضر و پایبند هستند.

کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن دربارهٔ حرکت از رنج به‌سوی درآغوش‌کشیدن زندگی است، به‌جای اینکه صبر کنید تا در نبرد با افکار و احساسات درونی‌تان پیروز شوید و آن‌گاه زندگی‌کردن را شروع کنید. موضوع این کتاب زیستن در زمان حال و زندگی‌کردن همراه با گذشتهٔ خود و در کنار خاطرات، ترس‌ها و غم‌ها (و نه زندگی‌کردن در گذشته و یا در خاطرات) است.

مؤلف اصلی کتاب پرفسور استیون هیز، بنیان‌گذار رویکرد موسوم به «پذیرش و تعهد» یا «اکت» است. او در این کتاب، همانند تعاملات شخصی‌اش، بسیار فروتنانه و با استفاده از زبان تمثیل تلاش کرده است مفاهیم دشوار روان‌شناختی را به زبانی قابل فهمِ همگان بیان کند. این کتاب یک اثر نظری یا علمی صِرف، برای تبیین پایه‌های پژوهشیِ رویکرد پذیرش و تعهد نیست، بلکه بیشتر یک اثر کاربردی برای کمک به خواننده و کاهش رنج اوست.

کتاب از یک مقدمه و سیزده فصل و در انتها، جمع‌بندی تشکیل شده است. در این پانزده قسمت با زبانی ساده و ارائهٔ تمثیل‌های فراوان و بجا، زیربنای اصلی رنج روان‌شناختیِ بشر توضیح داده شده است. خواننده در این کتاب با این واقعیت روبه‌رو می‌شود که ذهن همان زبان است و زبان همان تیغ دولبه‌ای است که همزمان با خدمت‌های بزرگ به ما، می‌تواند موجب رنج و بدبختی ما نیز بشود؛ البته اگر ذهن‌آگاه و هشیار نباشیم. پادزهر این کنشِ زبانیِ طبیعی در انسان، تفکیک و جداسازی خود از آنچه زبان به ما القا می‌کند، گشودگی نسبت به آنچه در درون رخ می‌دهد، در اینجا و الان‌بودن یا همان ذهن‌آگاهی، دیدنِ خود به‌عنوان یک بافتار و زمینه، کشف و شناسایی ارزش‌ها و تعهد به آنهاست.

در این کتاب تمام مراحل دستیابی به یک زندگی سرزنده، بانشاط و ارزش‌محور، به‌طور مبسوط و با تمرین‌های زیاد، توضیح داده شده است. این اثر را شاید بتوان یک کتاب کار خواند و از آن به‌عنوان یک منبع کمک‌درمانی استفاده کرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *